حامد اشتری با طرح این پرسش که در چهار دهه گذشته برای ادبیات به خصوص در حوزه دینی چه کردهایم، گفت: وضعیت ادبیات دینی در مقایسه با آنچه باید باشد، یک زمین لم یزرع است. متأسفانه از حیث کمی و کیفی دستمان در این زمینه خالی است.
به گزارش خبرنگار خبرگزاری تسنیم، نشست نقد و بررسی کتاب «خنجر سپید شب» نوشته مسلم ناصری، با حضور مهدی کردفیروزجایی و حامد اشتری تخت عنوان برنامه «عصرانه کاغذی» برگزار شد.
فیروزجایی که اجرای این مراسم را برعهده داشت، در ابتدای این نشست با اشاره به آثار ناصری و ویژگیهای آنها گفت: ناصری از جمله نویسندگان موجه در حوزه کودک و نوجوان است. از او تاکنون آثار متعددی منتشر شده که برخی از این آثار مانند «باغ طوطی» با استقبال خوبی مواجه شده است.
اشتری نیز در ادامه این نشست با اشاره به روند داستاننویسی در چهار دهه گذشته گفت: 41 سال از پیروزی انقلاب اسلامی که براساس مسائل فرهنگی شکل گرفت، گذشته است. حال باید به این سوال پاسخ دهیم که ما در حال حاضر کجا ایستادهایم؟ ما 41 سال است که در فضای انقلاب اسلامی زیست میکنیم؛ انقلابی که آمد تا با آرمانهایش به بازیابی فرهنگ ایرانی اسلامی کمک کند.. بد نیست در حوزههای مختلف نسبتسنجی کنیم، ببینیم که در این 40 سال زندگی در بعد از انقلاب در حوزههای مختلف فرهنگ در کجا ایستادهایم؟ چقدر پیشرفت کردهایم؟ آیا به اندازه 40 سال به پیش رفتهایم؟ در شاخههای مختلف هنری اعم از سینما، ادبیات، تئاتر و … چه دستاوردهایی حاصل شده است؟
وی با اشاره به وضعیت ادبیات داستانی در چهار دهه گذشته، به شاخه ادبیات دینی اشاره و اضافه کرد: دستمان در حوزه ادبیات دینی به معنای ادبیاتی که به وقایع تاریخ اسلام از منظر رمان و ادبیات داستانی میپردازد، هم از جهت کیفی و هم از حیث کمی، خالی است. در واقع میتوان گفت وضعیت ادبیات دینی در مقایسه با آنچه باید باشد، با یک زمین لم یزرع مواجهیم. آثار درخوری طی سالهای مختلف نوشته شدهاند، اما ما در این سالها نیامدیم در یک موضوع خاص تاریخ اسلام، رمانهای متعددی بنویسیم و آنها را از جهات مختلف مورد بررسی قرار دهیم. اگر یک موقع بپرسند که شما در انقلاب اسلامی که داعیه حکومت علوی است، چند رمان درباره امام علی(ع) نوشتهاید؟ باید آنقدر دستتان پر باشد که 40 رمان پیش روی مخاطب بگذارید و بگویید درباره برهههای مختلف زندگی امام علی(ع) از زمان تولد تا شهادت این آثار نوشته شده است. اما متأسفانه ما اصلاً با این قضیه روبرو نیستیم. ما درباره امام علی(ع) برای نوجوانان اثری نداریم، درباره دیگر ائمه(ع) هم به همین صورت.
این نویسنده ادامه داد: وقتی نویسندهای با این شرایط، اثری در این رابطه مینویسد، در واقع درختی در زمینی لم یزرع میکارد و گامی برداشته است در راه نرفته. نویسنده در این شرایط سعی کرده است تا خود را بیازماید و در معرض قضاوت دیگران قرار دهد که البته هر دو این موارد کار دشواری است. نوشتن رمان دینی دشواریهای خاص خود را دارد؛ اطلاع از شرایط آن دوره، نحوه زندگی آنها، ساختار اجتماعی یک جامعه در قرنها پیش و … یک بخش ماجراست، عرقریزان نویسنده بخشی است که قرار است با استفاده از عناصر مختلف داستانی ماجراپردازی کند. از این جهت نوشتن در حوزه رمان دینی مجاهدت خاصی میطلبد و به اندازه نوشتن دو پایاننامه برای او زمان و انرژی خواهد برد. بنابراین اگر نویسندهای توانست رمانی خلق کند که آغاز، میان و پایانبندی خوبی دارد و نویسنده توانسته به خوبی از قوه تخیل خود بهره برد، باید به او دست مریزاد گفت.
اشتری در ادامه به ویژگیهای رمان «خنجر سپید شب» اشاره کرد و افزود: نکته دیگری که در نگارش رمان دینی باید به آن توجه داشت، پرداختن به شخصیت دینی یا تاریخی است. گاه رمان درباره یک شخصیت مانند «میثم» نوشته میشود. آنقدر روایتهای مختلف درباره این نوع شخصیتها وجود دارد که گاه نویسنده لازم نیست خلاقیت چندانی به خرج دهد. اما کتاب ناصری درباره شخصیتی نوشته شده است که شاید یک صفحه هم درباره او در تاریخ وجود نداشته باشد؛ این کار را سخت میکند.
وی یادآور شد: وقتی نویسنده میخواهد شخصیتی را از دل تاریخ دربیاورد، باید به این دقت کند که پرداختن به این شخصیت چه تأثیری بر فرهنگ عمومی مردم خواهد گذاشت. یکی از خوبیهای شخصیت محمد بن ابی حذیفه این است که بر خلاف جامعه و حرکت آن روز جامعه، تحت تاثیر شرایط خانوادگی و جبر خانوادگی قرار نگرفت و خودش راهش را انتخاب کرد و این در آن جامعه عرب آن زمان بسیار مهم است. شرایط به گونهای است که خانواده این شخصیت در رأس امور و قدرت و ثروت قرار دارد و پیشنهادیی هم برای پست و مقام دارد، اما آنها را قبول نمیکند و پشت علی(ع) میایستد؛ به نظرم این مهمترین نکتهای است که نویسنده را مجاب میکند تا درباره این شخصیت بنویسد و او را به نوجوانان امروز معرفی کند.
اشتری به اهمیت عنصر زیباییشناسی در رمانهای دینی و تاریخی اشاره و اضافه کر: نکته دیگر در رابطه با این حوزه این است که اکثر روایتها در این دست از آثار، روایتی صرفاً تاریخی بدون پرداختی هنرمندانهاند. نویسنده عمدتاً تلاش دارد تا هیچ تخیلی به کار نگیرد. اما وقتی درباره یک شخصیت که تنها از او یک صفحه در کل منابع تاریخی نوشته شده است، یک رمان 200 صفحهای نوشته میشود، متوجه میشویم که ناصری در اثرش هنر به خرج داده و روایتهای خرد و کلان تاریخ را با کمک تخیل خود به خط اصلی رمان اضافه کرده است که داستانی خواندنی، شیرین و جذاب از آب در میآید.
ناصری نیز در ادامه این نشست با اشاره به ویژگیهای رمان «خنجر سپید شب» گفت: من معمولاً یک یا دو فصل از سال را برای نگارش آثارم صرف میکنم، اما این رمان فرزند ناخلف است و 10 سال برای نوشتن او زمان صرف کردم. من برای نوشتن «خنجر سپید شب» خیلی زجر کشیدم. در فواصلی حتی کتاب را ناشر گرفتم و گفتم نمیخواهم چاپ کنم. هنوز هم درباره اینکه چاپ آن درست بوده یا نه تردید دارم، اما به هر حال این تیری است که از چله جهیده است.
وی ادامه داد: در مورد کارهای تاریخی دو نکته را باید در نظر گرفت. من برای این کار تمام کتب تاریخی را با سوزن زیر و رو کردم دریغ از یک جمله در مورد مصر. اینکه خانههایشان چطور بود؟ کارشان چه بود؟ رسم و رسوم و لباسهایشان چه بود؟ هیچ پیدا نکردم. دوم اینکه شناخت قضایای تاریخی و آداب و رسوم و ربط آنها به هم از نکاتی است که بدون آن نمیتوان یک رمان تاریخی نوشت. مثلاً بنی مخزوم یکی از قبایل مهم عرب بود که از نظر قدرت و ثروت چیزی از قریش کم نداشت و اگر پیامبر(ص) مبعوث نمیشدند، آنها بر مکه چیره میشدند و یکی از علل درگیری آنها با پیامبر(ص) همین بود که آنها میگفتند که اگر ایشان مبعوث نمیشد، ما آقای مکه میشدیم. به نظرم یک نویسنده باید این نکات و جزئیات را بداند تا بتواند بفهمد ابی حذیفه در چه موقعیتی بود؟ اما همانطور که آقای اشتری گفتند نقطه ثقل این شخصیت موقعیتی بود که چه قبل از اسلام و چه بعد از اسلام داشت و در زمان خلیفه سوم که دایی او بود، میتوانست به بالاترین پست و مقام و ثروت برسد اما به همه آنها پشت پا زد و چقدر این موضوع با شرایط امروز ما تطابق دارد. آقا زادهای که تمام موقعیتها را رها میکند تا مثل رهبرش در بیتالمال هیچ خیانتی نکند. به خاطر همین است که به خودم میگویم اینکه 10 سال پیش چاپ نشد، نکتهای در بطن خود داشت.
ناصری در ادامه این نشست در پاسخ به این پرسش که برای نویسندگان جوان چه توصیهای دارد، گفت: مباحث آکادمیک نویسندگی وقتی به درد میخورد که در حال مطالعه آثار ادبی باشید. این آثار به تنهایی کسی را نویسنده نمیکند. من مادربزرگی داشتم که برایم افسانه میگفت. کمی بزرگتر که شدم یعنی نوجوانی 10 ساله، مشغول جمعآوری افسانهها و آداب و رسول و داستانهای اقلیم خودم بودم. بیشتر از 17 سال نداشتم که تمام شهرهای ایران را گشتم. شبها در ماشین میخوابیدم و روزها در شهر گردش میکردم. به سفر بروید، اما اگر موقعیت مسافرت ندارید سفرنامه بخوانید. خاطرات روزانه خودتان را کمی با دقت و داستانی بنویسید.