راشل کوری فعال حقوق بشر آمریکایی در 27 ژانویه سال 2003 به نوار غزه سفر کرد. در اولین شب اقامتش در شهر رفح در جنوب نوار غزه با دو نفر از فعالین خارجی که میخواستند با نصب تابلوهایی که روی آنها نوشته بودند”افراد بینالمللی”باعث توقف تیراندازی سربازان اسرائیلی به سمت شهروندان فلسطینی شوند. میخواستند با سیاست “تخریب منازل، ریشهکن کردن درختان و ارعاب شهروندان بیدفاع فلسطینی” مقابله کنند.
کمتر از دو ماه بعد یعنی 16 مارس 2003 راشل که کاور نارنجی فلورسنت به تن داشت تا به راحتی دیده شود، سر راه بولدوزر ارتش رژیم صهیونیستی ایستاد تا از تخریب خانه یک داروساز فلسطینی به نام”سمیر نصرالله”که در این مدت با هم آشنا شده بودند، جلوگیری کند. راشل سعی کرد با بلندگو جلوی تخریب خانه فلسطینیها را بگیرد. اما بولدوزر اسرائیلی با عبور از روی راشل جمجمه او را شکست، دندههای او را خرد کرد و ریههای او را سوراخ کرد. اما گویی این کافی نبود، راننده بدون آن که تیغه بولدوزر را بالا ببرد، دنده عقب گرفت و برای بار دوم از روی بدن راشل رد شد.
کشته شدن راشل کوری باعث تعجب همگان شد و فلسطینیها با شهید خواندن او مراسم تشییع جنازه بزرگی برایش ترتیب دادند.
شاید این راننده، ارتش اسرائیل و کل دستگاه رژیم صهیونیستی تصور میکرد مرگ یعنی از بین رفتن راشل کوری، یعنی موفقیت اسرائیل، و یعنی تمام شدن ماجرا. اما دقیقاً به عکس، شهادت راشل کوری تازه آغاز یک حماسه بود. حماسهای که در چند جبهه مختلف ادامه پیدا کرد و علیرغم تلاشهای بیوقفه اسرائیل و آمریکا برای خفه کردن آن در نطفه، تا همین امروز و همین ساعت ادامه دارد.
راشل کوری در نامهای که کمی پیش از کشته شدن در زیر بولدوزر اسرائیلی به خانواده اش در آمریکا فرستاده بود، درباره وقایع فلسطین و ظلمی که اسرائیل در قبال فلسطینیها روا میدارد، نوشت: هیچ مقاله دانشگاهی، کنفرانس و فیلم مستندی موفق به تشریح وضعیت میدانی فلسطین برایم نشده بود. تا زمانی که شاهد وضعیت میدانی در فلسطین نباشی نمیتوان وضعیت منطقه را تصور کرد.
پرونده مربوط به این حادثه توسط خانواده کوری به دادگاه عالی اسرائیل ارائه شد، اما دادگاه اسرائیل این پرونده را رد کرد. والدین راشل که از دادگاه اسرائیلی ناامید شده بودند، به نهادهای قضایی کشور خودشان روی آوردند، اما باز هم با “یک دستگاه سیاست خارجی قدرتمند و شدیداً خشک” مواجه شدند که “عملاً به اسرائیل مصونیت بخشیده است، حتی برای کشتن یک فعال صلحطلب آمریکایی.” این جمله تنها یک اشکال دارد: دستگاه سیاست خارجی آمریکا به اسرائیل فقط مصونیت نداده، بلکه با رژیم صهیونیستی همدست شده است.
راشل کوری را تنها بولدوزر ساخت آمریکا نکشت، بلکه یک رژیم ساخت آمریکا کشت که بدون حمایتهای همهجانبه و بیقید و شرط سیاسی، نظامی، اقتصادی و دیپلماتیک واشینگتن هرگز نمیتوانست دست به چنین جنایاتی بزند. دولت اوباما نه تنها باید به عدالتطلبی والدین راشل کمک میکرد، بلکه باید از طرف آنها موضوع را پیگیری میکرد. اما برای رؤسایجمهور و دولتهای آمریکا هیچ چیز و هیچکس نمیتواند سر راه ماشین جنگی اسرائیل قرار بگیرد، واگرنه زیر بولدوزر آمریکا خواهد رفت.