کتاب نبرد تک خوان داستان پسر نوجوانی است که برای رفتن به جبهه هر راهی رفته به در بسته خورده است. حالا تنها راه باقیمانده برای او رسیدن به مسابقه سرود مدرسه و برنده شدن در آن است که بتواند به اردوی مناطق جنگی برود و از آن راه نقشه خود را عملی کند.
۴۰,۰۰۰ تومانقیمت اصلی ۴۰,۰۰۰ تومان بود.۳۶,۰۰۰ تومانقیمت فعلی ۳۶,۰۰۰ تومان است.
کتاب جان پدر کجاستی شامل پنج داستان از دو حادثه تلخ در افغانستان است که با تیراندازی و انتحاری همراه بوده و موجب زخمی و شهید شدن بسیاری از محصلین مدرسه و دانشگاه شده است.
۴۵,۰۰۰ تومانقیمت اصلی ۴۵,۰۰۰ تومان بود.۴۰,۵۰۰ تومانقیمت فعلی ۴۰,۵۰۰ تومان است.
کتاب «مرز خسروی» عاشقانهای پر التهاب از زندگانی «حکیمه»، همسر یکی از مبارزین سیاسی است که گوشهای از سالها رنج، آوارگی، تبعید و مهاجرت اجباری این گروه از انسانها را روایت میکند.
۵۰,۰۰۰ تومانقیمت اصلی ۵۰,۰۰۰ تومان بود.۴۵,۰۰۰ تومانقیمت فعلی ۴۵,۰۰۰ تومان است.
«نوشیدنی کج» عاشقانهای اجتماعی است که مواجهه انسانها را با کَجیهای زندگی مشترک روایت میکند. در روزگار پرخیانتی که انسانها هرروز به هم بیاعتمادتر میشوند و دیدن کوچکترین خطاها و کجرفتنها افراد را از یکدیگر فراری میدهد.
۴۰,۰۰۰ تومانقیمت اصلی ۴۰,۰۰۰ تومان بود.۳۶,۰۰۰ تومانقیمت فعلی ۳۶,۰۰۰ تومان است.
کتاب مثل بقیه باباها شامل سی داستان کوتاه با موضوعات مرتبط با انقلاب اسلامی است. شخصیت اول همه داستان ها نوجوانانی هستند که در حوادث و رخدادهای مربوط به انقلاب اسلامی شرکت می کنند و وقایع و حوادثی را از سر می گذرانند.
۴۰,۰۰۰ تومانقیمت اصلی ۴۰,۰۰۰ تومان بود.۳۶,۰۰۰ تومانقیمت فعلی ۳۶,۰۰۰ تومان است.
کتاب من جانباز نیستم
احمد پیرحیاتی، خاطراتی دارد که بی نظیر است. خاطراتش از مبارزات انقلاب، از کمیته، از محافظت از شخصیتهای مشهور، از ایستها و بازرسیهای اول انقلاب، از شروع جنگ و چمران و حضرت آیت الله خامنهای، از جانبازی خودش، بی نظیر است. او عکس ما آدمهایی است که معمولا برای زیباتر به نظر رسیدن، ماسک به صورت میزنیم. او همه چیز را بدون سانسور، بدون خوشآیند و بدآیند کسی، بدون گرایشات سیاسی، تعریف میکند.
۸۰,۰۰۰ تومانقیمت اصلی ۸۰,۰۰۰ تومان بود.۷۲,۰۰۰ تومانقیمت فعلی ۷۲,۰۰۰ تومان است.
وقتی در مهران از اتوبوس پیاده شدیم، من هنوز منگ و مُرّدد بودم. نمیدانستم چهکار کنم. از یکطرف احساس میکردم باید ادامه بدهم، از طرفی چون مدارک همراهم نبود با خود میگفتم: «باید برگردم بروم دنبالِ طوطی.» گیر افتادهبودم بینِ آمدن و طوطی! در این گیر و دار با حمید و میثم آشنا شدم. نقطهی اشتراکِ همهی ما نداشتنِ مدارک و جوازِ عبور بود؛ همین نقطه، وزنِ آمدن را سنگینتر کرد. امّا وقتی از مرز عبور کردیم و آرد و خمیرمان را شستیم، آن نقاطِ مشترک از بین رفت. بیمعنا شد. باید چیزِ دیگری را جایگزیناش میکردیم که نیافتیم. آخر جایِ خمیرِ تُرش را چهچیزی میگیرد؟ البته اگر تلاش میکردیم شاید چیزی را پیدا میکردیم، ولی من شخصاً همیشه خلوت و تنهایی را ترجیح میدادم بر ازدحام و هیاهو که از جمعهایِ مکسّر ترشّح میکند، وگرنه جمعهایِ سالم دستِ خدا را بههمراه دارد و تعرّضی به فردیّتِ تو ندارد. آنها که از من جدا شدند، دوباره ذهنم رفت سمتِ طوطی.