«میتوان برای هر موجودی قلبی تصور کرد؛ برای زمین هم و هرکس قلب زمین را تصرف کند، بر جهان حکومت خواهد کرد…»
سپهر، در چهارده سالگی یکی از ده شناگر ماهر کشور است. او در اوج موفقیت و در آستانه ورود به مسابقات جهانی شنا، بهخاطر سفر تحقیقاتی والدینش به خارج از کشور، مجبور میشود همراه خواهرش به شهر کوچک و دورافتاده عقیق سفر کند تا مدتی در کنار پدربزرگشان بمانند، اما به محض ورود به شهر، سپهر متوجه میشود زمینِ زیر پایش میلرزد؛ انگار که در حال تپیدن است! هیچکس جز سپهر این تپش را احساس نمیکند و حالا او با بزرگترین چالش زندگانیاش روبهروست؛
انتخاب میان نجات زندگی خودش و نجات قلب زمین!
یادداشت کتاب
به نام خدا
«چشمهایم در اورشلیم» نگاه ویژه و تازهای به اسرائیل دارد. در سال 2030 در دنیایی که آمریکایی وجود ندارد تا گروه تروریستی کوچکی به نام اسرائیل را حمایت کند به خاطر ارباب ثروت بودن همه جهان را خریده و مسخ افکار پوسیده و خطرناک خود کرده اند. حالا این گروه کوچک که درون خود گروههای تندروتری هم دارد قرار است در یک شب مسجدالاقصی که آخرین پایگاه فکر و منش غیر از این گروه در فلسطین هست را از بین ببرند تا دیگر هیچ دشمن و معارضی نداشته باشد. بنجامین راحیل فرمانده جنبش سری آزادی بخش قدس که تمام سرویسهای اطلاعاتی جهان به جهت نابغه بودن او به دنبالش هستد شخصا مأمور میشود در آن گروه نفوذ کند و این حمله را خنثی کند که اگر خنثی کند اسرائیل هم از بین میرود. مریم مقانی نویسنده خوش ذوق و خوش قلم آن که در کارنامهاش فیلمنامههای شبکه نهال و چند رمان دیگر را دارد این کتاب را نوشته و توسط نشر معارف به چاپ رسانده است.
«- ما به قربانیای زیادی نیاز داریم. خونهای بسیاری ریخته خواهد شد تا ما به اهداف برتر قوم برگزیده برسیم.
لبم را گزیدم تا او لرزش آن را نبیند. ارض موعود، دروغی بزرگ بود برای سو استفاده از احساسات مذهبی مردم؛ دروغی که به ریختن خونها و لگدکوب کردن غیر یهود، تقدس میبخشید.
موشه گفت: شما حق دارین نگران باشین؛ اما ما سالهاست داریم روی این برنامه کار میکنیم. همه چیز طبق میل ما پیش میره.
– ما از طرف دوستامون در آمریکا و اروپا حمایت میشیم؟
او نیشخندی زد و گفت: اونا طرف دارِ هر جنگی هستن که ما آغازگرش باشیم»
«چشمهایم در اورشلیم» در کنار یک ماجرای تریلری و جاسوسی یک عاشقانه جذاب دارد که مخاطب خودش را گسترش میدهد. راحیل عاشق ساراست. سارا که دختر دوست رزمندهاش هست در حالی که کودک بود پدرش شهید میشود و راحیل او را بزرگ میکند. حالا که او بزرگ شده است قرار است در این عملیات با او همراه باشد و این کار راحیل را سختتر میکند. وجود داستان عاشقانه هم فضای سخت و خشک یک رمان جاسوسی را تلطیف میکند هم مخاطبین زیادی را به خود جذب میکند.
با شناخت عمیق و خوبی که خانم مقانی نسبت به افکار و عقاید صهیونیست دارد توانسته یک اسرائیلشناسی و صهیونشناسی دقیق در این کتاب در اختیار مخاطب قرار دهد بدون اینکه مخاطب بداند که در یک کلاس آموزشی قرار دارد. وجود تلخ این گروه تروریستی در جهان با مبنای ایدئولوژیک خود که توانسته با به اتبذال کشیدن مردم جهان، آنها را مسحور و مسخ خود کند و تمام افکار عمومی را برای آنچه که آرزوی دیرینه و چند هزار ساله خود را به واقعیت برساند استفاده میکند. بنگاههای مالی و رسانهای صهیونیست حتی به مواد غذایی و زیست محیطی ورود کرده و این بخش از زندگی مردم را در جهت استیلای خود بر جهان و نابودی ملت ضعیف به کار میگیرند که مبنایی اعتقادی دارد.
«یاد اولین باری که سارا را از نزدیک ملاقات کرده بودم، افتادم؛ در مهمانی تولد سی و هفت سالگیام در فلورانس. او زیبا بود و هیجانزده و سعی داشت هر دو را پنهان کند. من هم هیجان زده بودم. سالهای زیادی دورادور مواظبش بودم تا از همه خطرهایی که یک دختر بچه تنها و یتیم را تهدید میکرد در امان بماند. دوست داشتم به سمتش بدوم و بگویم: «سلام سارا! این منم … بنجامین راحیل. همون کسی که سالها مثل پدر، مراقِبِت بود؛ دلسوزت بود؛ همه جا کنارت بود؛ فقط تو هیچ وقت نمیدونستی اون وجود داره»»
ما به واسطه این رمان به یکی از جشنهای سالیانه یهود در اسرائیل دعوت میشویم. فضاسازی و توصیف خوب و شناخت دقیق نویسنده از این مراسم ما را وسط آن مراسم و جشن پرتاب میکند. جذابیتهای بصری و آیینی و مناسکی آن برنامه به همراه حس ترس جاسوسی و تعقیب و گریز و حس شیرین عشق معجونی فراموش نشدنی از آن را به ذهن مخاطب می نشاند.
پایان شگفت انگیز آن همه چیز را با هم دارد. رشادت و شجاعت و ایثار رزمندگان اسلام در مقابل تمام شقاوت و قساوت و رذالت صهیونیست در پایان داستان به زیبایی در مقابل هم قرار میگیرد. پایان شگفت انگیز که به هیچ عنوان مخاطب با هوش و با تجربه آن را حدس نمیتواند بزند. آنجایی که قرار است رشادت و ایثار را به مرحله پایان برساند به نقشهای نیاز است که همه آن را به تصویر بکشد. مریم مقانی با زیرکی تمام این پایان شیرین و جذاب و شگفت اور را طراحی کرده و به تصویر می کشد.
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.