توضیحات
ادبیات داستانی، یکی از انواع مهم ادبی است که پیوسته، دستِ کم شاخههایی از آن، در ارتباط و بده ـ بستان با شرایط زیستی و اجتماعیِ روزمرۀ مردم پدید میآمده، و در نتیجه، از تحولات فکری، اقتصادی، سیاسی و اجتماعی جوامع مرتبط با پدیدآورندگان خود تأثیر میپذیرفته، و متقابلاً بر آنها اثر میگذاشته است.
این تأثیر و تأثر، بهویژه از اواخر قرن هجدهم و اوایل قرن نوزدهم میلادی، در غرب، و از مشروطیت به بعد در ایران، عمیقتر و شدیدتر شده است. که در این میان، قالبهای رمان و داستان بلند، به واسطۀ ظرفیتهای به مراتب وسیعتر و عمیقتر خود، توانستهاند در این زمینه، نقشی مهمتر ایفا کنند. به گونهای که، وقتی که صادقانه و توأم با آگاهی صحیح، دقیق و همهجانبه به رشتۀ تحریر درمیآمدهاند، صرفنظر از جنبههای ادبی و هنری خود، به اسنادی معتبر برای جامعهشناسان، مردمشناسان و روانشناسان ـ خاصه دورانهای بعد ـ برای پژوهشهای تخصصی در مورد تاریخ فکری، سیاسی، اجتماعی و حتی اقتصادی آن مردمان تبدیل میشدهاند. تا آنجا که عدهای، به حق، این آثار را، تاریخ افکار، عقاید، آداب، رفتار و زندگی شخصی و اجتماعی مردم ـ در کنار تاریخهای رسمی ـ بهشمار میآوردهاند.
نقد و بررسیهای پیش رو نیز، که عملاً از دههها قبل توسط محمدرضا سرشار، صاحب این قلم، آغاز شد و نهایتاً دامنۀ آن به چهلمین سال پس از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران محدود شد، از نظرِ موضوعی، مهمترین مقولۀ مطرح این چهل سال در عرصۀ داستان بلند و رمان، یعنی خودِ «انقلاب» را محور کار خود قرار داده است.