توضیحات
پس از پیروزی انقلاب اسلامی برخی از چهره های مشهور حوزه علمیه، شروع به مخالفت با امام (ره) و انقلاب اسلامی کردند. چهره هایی که طرفداران پرشماری نیز داشتند و معتقد بودند برداشت و تفسیر آنها از اسلام، صحیح و کامل و درست میباشد و این برداشت های امام از اسلام است که صحیح نیست و ما چیزی به نام اسلامی انقلابی نداریم. از جمله اولین این افراد، آیت الله سید کاظم شریعتمداری بود که در دو کودتای نوژه و کودتای صادق قطب زاده علیه انقلاب اسلامی فعالیت نمود و حزب ساخته او با نام حزب مسلمان مبارز بارها در آشکار و نهان علیه انقلاب اسلامی بیانیه صادر کرد و موضع گرفت. در دیدگاه آیت الله شریعتمداری اسلام انقلابی جایی نداشت و نهایت مبارزه، مبارزه با بهائیان بود.
چهره بعدی آیت الله سید محمد شیرازی، بزرگ خاندان شیرازی بود که در ابتدا و در نجف حامی امام (ره) بود اما بعد از مدتی به مخالفت با امام و انقلاب اسلامی پرداخت و معتقد به عدم وحدت در جهان اسلام بود و برادر کوچکتر او ( آیت الله سید صادق شیرازی) که بعد از او جانشیان ایشان شد نیز در این سال ها به صورت علنی علیه جمهوری اسلامی و امام (ره) موضع می گیرد.
و در نهایت چهره آخر آیت الله حسینعلی منتظری می باشد که جدی ترین مخالفت و تقابل را با امام (ره) از سال 1365 تا 1368 را داشت و توسط امام از قائم مقامی رهبری عزل شد و طبق نامه تاریخی و مشهور امام، آیت الله منتظری معتقد به کشورداری توسط لیبرال هایی همانند بازرگان و یزدی و … بود و چنانچه منتظری به مقام رهبری می رسید کشور از آن طریق در اختیار ضد انقلاب قرار می گرفت و انقلاب اسلامی شکست می خورد. آیت الله منتظری در سال های بعد از فوت امام (ره)؛ به نقد امام و انقلاب اسلامی پرداخت و علنا خود را چهره ای مخالف جمهوری اسلامی نشان داد.
این کتاب روایت تقابل این سه چهره با امام (ره)در دهه اول انقلاب اسلامی می باشد.