توضیحات
جرئت و حقیقت داستان زندگی پسری را روایت میکند که در ابتدا سربهزیر و باحیاست، اما پسری به نام سعید پای او را به پارتیها و مراسمهای اینچنینی باز میکند. آرمان در ابتدا با تردید پا به جاده انحراف میگذارد، اما رفتهرفته حرفهای میشود و دیگر یارای بازگشت ندارد. تلاشهای مادرش و در ادامه سعید، که حالا خودش توبه کرده، راه به جایی نمیبرد. آرمان در یکی از قرارهایش، با برادر دختری به نام شبنم درگیر میشود. در آن درگیری مرتضی، برادر شبنم به کما میرود و آرمان فراری، و راهی مشهد میشود…