سخن از ابعاد و کارکرد مهدویت و پیامدهای باور به آن، پیشینهای به درازای تاریخ حیات انسان دارد. موعودباوری در همه ادیان، اعم از ابراهیمی و غیرابراهیمی، از آموزههای زنده و پویا بوده و هست. نگاه بسیار خوشبینانه ادیان ابراهیمی به آینده حیات و سیر رو به کمال انسان، ریشه در این باور دارد؛ چنانکه بازتاب گسترده اندیشه منجی موعود در تاریخ اسلام و متون و منابع کلامی، تفسیری و حدیثی در همه فرقههای مذهبی و مکاتب فکری و معنوی مسلمانان بر این امر صحه میگذارد. در این میان، نگرش ممتاز شیعه به مهدویت و باور به وجود، حضور و ظهور حجتی الهی که تحقق همه حقایق در هستی بهطور عام و رستگاری و نجات انسان بهطور خاص در پرتو نوظهور و حضور او محقق میشود، نشان از اهمیت بیبدیل آن در میان تعالیم و اندیشههای ناب اسلامی ـ شیعی دارد.
در اثر حاضر، امیرمحسن عرفان به تبیین تأثیر و نقش آموزه جاودانه مهدویت و باور به آن در شکلگیری، پویایی و پایایی فرهنگ و تمدن اسلامی پرداخته است؛ قدم نخستی که امید است افقهای جدیدی را پیش روی محققان این حوزه قرار دهد.
نگارنده بعد از تبیین کلیات تحقیق، در فصل دوم میکوشد تا رویکردها را در نسبتسنجی میان تمدن و دین جستجو کند و سپس به بررسی تمدن در نظام معنایی اسلام بپردازد.
در فصل سوم، باورداشت آموزه مهدویت در فرایند تکوین تمدن اسلامی بازکاوی شده است. رویکرد نجاتبخشی صِرف به آموزه مهدویت، نگاه سطحی و عاطفی به آن و مهدویتگرایی ابزاری ازجمله دلایل رویکرد منفعلانه به آموزه مهدویت در گسترهٔ تاریخ اسلام است که در این فصل به آن اشاره شده است.
در فصل چهارم ـ که مهمترین فصل این نوشتار است ـ به موضوعاتی از قبیل: «چیستی احیای تمدن اسلامی»، «ضرورت رویکرد تمدنی به آموزه مهدویت»، «کارکردهای رویکرد تمدنی به آموزه مهدویت» و «قابلیتهای آموزه مهدویت در عرصهٔ تمدنسازی» اشاره شده است.
«تقویت بُعد فرجامگرایانه و آرمانگرایی»، «الگوبرداری از تمدن مهدوی و ساماندهی و شبیهسازی رویکردها»، «آموزه مهدویت و ایجاد هویت غایی برای تحولات سیاسی و اجتماعی» و «آموزه مهدویت و معنابخشی به حیات جمعی در تاریخ» یافتههای محقق در تبیین تمدنسازی آموزه مهدویت است.
در ادامه نیز موانع تحولزایی آموزه مهدویت در سه حوزهٔ آسیبهای محتوایی، آسیبهای رویکردی و روشگانی و آسیبهای تدبیری پیگیری میشود.